And now it starts

ساخت وبلاگ
خيلى وقته ننوشتماا، نميدونم چرا اولش كه اين وبلاگُ ساختم فك ميكردم نوشتن توش خيلى بهتر باشه؛ اما چندان جذاب نيس وگرنه نبايد انقد فاصله بيفته بينِ پستا!

از اين شروع كنم كه امتحان نهاييا تموم شد و نسبتا از نتيجه راضى بودم، فقط اميدوارم بعد از اينكه نتيجه اعتراض ها رو زدن رضايتم از يكى دو تا از نمره ها بيشتر شه:-؟

ميريم كه كنكورُ شروع كنيم، از ته ته ته دلتون برام دعا كنين كه سال خوبى باشه واسه همه و منم مثل بقيه بتونم آروم و بى دغدغه بخونم تا به اون چيزى كه ميخوام و واسش چند سال هر چند نه خيلى زياد تلاش كردم. واسه ساحل هم دعا كنين كه چند روز ديگه كنكور داره، اون واقعا تلاش كرده و حقشه كه به چيزى كه ميخواد برسه.

ميخوام از اين به بعد بيشتر بنويسم اينجا، اما نه خيلى تحت عنوان علاقه و عشق و اين چيزا، بيشتر ميخوام روزمرگى ها و سختى ها و تلخى و شيرينى هاى يك كنكورى رو كه به اميد پزشكى ميخونه رو بنويسم. اولش ميخواستم تو اينستا بنويسم اما اونجا يك دنيا آشنا هست و منم اصلا نميخوام اين حرفا به جايى درز پيدا كنه؛)

خب از الان يك توضيح مختصر بدم كه الان چند روزه كه كلاس فيزيكم شروع شده و من هنوز يك كلمه هم نخوندم:( فردا هم كلاس دارم. بعدش ميرم خانه ى كنكور كه اگه خدا بخواد بشينم مثل بچه آدم بخونم. 

#آدماى خوبى باشيم، واسه هم ديگه آرزوهاى خوب كنيم:)

+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم تیر ۱۳۹۶ساعت 1:10  توسط Nasim   | 
And now it starts...
ما را در سایت And now it starts دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasiuss بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 3:51